نکات کلیدی و مهم مربوط به اجاره و تخلیه املاک تجاری

نکات درباره اجاره و تخلیه املاک تجاری

منابع قانونی

در حال حاضر قانون جاری در کشور قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۷۶ می باشد. این قانون بر اجاره ی کلیه ی اماکن تجاری و مسکونی حکومت دارد.

 در کنار این قانون یک قانون دیگری وجود دارد به نام قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۵۶ که این قانون نیز بر اماکن تجاری و مسکونی حکومت دارد.

 اما در سال ۱۳۶۲ قانون روابط موجر و مستأجر صرفاً در مورد اماکن مسکونی تصویب شد و باعث شد اعتبار قانون سال ۵۶ فقط نسبت به املاک تجاری باقی بماند.

در مورد املاک غیر تجاری از سال ۱۳۶۲ لغایت سال ۱۳۷۶ قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۶۲ حکومت می کرد که با تصویب قانون سال ۷۶ دیگر اعتبار خود را از دست داد. لذا در مورد املاک تجاری بسته به مورد؛ قانون سال ۵۶ و قانون سال ۷۶ هر دو حاکم هستند و به عنوان قوانین خاص اعتبار دارند. البته قانون مدنی هم به عنوان قانون مادر برهمه روابط حقوقی افراد ، از جمله: روابط استیجاری حکومت دارد و چنانچه مواردی وجود داشته باشد که در قانون سال ۵۶ یا قانون سال ۷۶ در رابطه با آنها تعیین تکلیف نشده باشد، باید به قانون مدنی اسناد شود. با سایت آقای داریوش امیرپور ، بهترین وکیل ملکی شیراز همراه باشید تا به نکات کلیدی و مهم مربوط به اجاره و تخلیه املاک بپردازیم.

دایره شمول قوانین حاکم بر روابط استیجاری

الف): دایره شمول قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۷۶

در حال حاضر تمامی املاک مسکونی تابع قانون سال ۱۳۷۶ هستند، مگر اینکه شرایط شکلی قرارداد اجاره رعایت نشده باشد. (قرارداد اجاره ای که تنظیم می‌شود زمانی تابع قانون سال ۱۳۷۶ است که شرایط شکلیِ پیش‌بینی شده در این قانون در آن رعایت شده باشد .)

شرایط شکلی قراردادهای اجاره ی مشمول قانون سال ۱۳۷۶

ماده ۲ قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۷۶، این شرایط شکلی را بیان کرده است که عبارتند از :

  1. قرارداد عادی اجاره ، باید با قید مدت اجاره تنظیم شود.( چون در قرارداد اجاره، ذکر مدت الزامی نیست و ممکن است به هر دلیل مدت در آن ذکر نشود . اما به شرطی یک قرارداد اجاره، مشمول قانون سال ۱۳۷۶ می شود که مدت اجاره در آن ذکر شده باشد)
  2. قرارداد اجاره در دو نسخه تنظیم شده باشد .
  3. قرارداد اجاره به وسیله دو نفر شاهد امضا شده باشد.( این شرط امضاء دو نفر شاهد در قانون سال ۷۶ ، یک شرط بسیار مهم است که گاهاً ملاحظه می‌شود فقط به خاطر این که شاهدی ذیل قرارداد را امضا نکرده یا فقط یک شاهد امضا کرده است؛ قرارداد از شمول قانون سال ۱۳۷۶ خارج میشود)

  4. در دو نسخه تنظیم شده باشد.

حتماً باید در قرارداد اجاره قید شود که این قرارداد در دو نسخه تنظیم شده و هر دو نسخه حکم واحد دارند

بنابراین تمام اماکن مسکونی به شرط اینکه از نظر شکلی، این شرایط را داشته باشند ، تابع قانون سال۱۳۷۶ هستند. اگر این شرایط وجود نداشته باشد، حسب مورد باید بررسی شود که مشمول قانون مدنی خواهند بود یا سایر قوانین.

گاهی یک ملک بعد از سال ۷۶ ساخته شده است، لذا در این موارد اساساً نمی توان فرض کرد که قرارداد آن مربوط به قبل از سال ۷۶ باشد( مگر اینکه با در نظر گرفتن شرایطی بازسازی شده باشد ) به هر حال چنانچه سابقه ی استیجاری مستأجری که در ملک شروع به تصرف کرده است ، بعد از سال ۷۶ باشد و قرارداد خود را بعد از مهر ماه سال ۱۳۷۶ امضا کرده باشد و هیچ رابطه استیجاری قبلی، مربوط به قبل از سال ۷۶ هم بین وی و موجر وجود نداشته باشد؛ روابط استیجاری آنها تابع قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۷۶ خواهد بود.

 نکته اول: چنانچه قراردادی قبل از سال ۱۳۷۶ تنظیم شده باشد، اما بعد از سال ۷۶ و در زمان اتمام مهلت اجاره سابق، در مورد همان ملک تجاری یک قرارداد اجاره جدید تنظیم و در واقع قرارداد سابق تمدید شود، به لحاظ اینکه رابطه استیجاری آنها به قبل از سال ۷۶ بر می گردد ، در این موارد قانون سال ۷۶ اعتبار ندارد. مثلاً قرارداد در سال ۷۴ برای مدت دوسال تنظیم شده باشد، سپس در سال ۷۶ آن قرارداد اجاره، تمدید شود, چون شروع قرارداد اجاره ی آنها به قبل از تصویب قانون سال ۷۶ بر می گردد، از شمول قانون سال ۷۶ خارج می باشد ولو قرارداد اجاره آنها بعد از سال ۷۶ تمدید شده باشد. لذا مشمول قانون سال ۱۳۵۶ خواهد بود .

نکته دوم : همان طور که بیان شد آن دسته از املاک تجاری, تابع قانون سال ۷۶ هستند که رابطه استیجاری آنها به قبل از تصویب این قانون بر نگردد, این رابطه استیجاری ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم باشد. برای روشن شدن مواردی که رابطه استیجاری آنها به طور غیر مستقیم است به این مثال دقت کنید:

 احمد یک ملک تجاری را در سال ۱۳۷۴ اجاره کرده است و چون در قراردادش حق انتقال به غیر داشته است، آن ملک را در سال ۱۳۷۷ به رضا اجاره داده است( و یا حق انتقال به غیر نداشته است ولی با رضایت مالک آن را به رضا منتقل کرده است.) در این مورد چون رابطه استیجاری به قبل از تصویب قانون سال ۱۳۷۶ یعنی سال ۷۴ برمیگردد، رضا قائم مقام احمد محسوب می شود ، بنابراین رابطه استیجاری این ملک تابع قانون سال ۷۶ نخواهد بود.

ب): دایره شمول قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶

املاکی که رابطه استیجاری آنها مربوط به قبل از سال ۱۳۷۶ بوده است، رابطه استیجاری آنها یا به قبل از سال ۱۳۵۶ بر می گردد یا بعد از سال ۱۳۵۶. آن مواردی که به قبل از سال ۵۶ بر می گردد، در آن زمان تابع قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۳۹ بوده‌اند. اما وقتی قانون سال ۱۳۵۶ به تصویب رسید کلیه قوانین مغایر با آن ملغی اعلام گردید و تابع قانون سال ۵۶ شدند ، املاکی هم که بعد از سال ۵۶ تا ۷۶ با اجاره واگذار شده‌اند؛ تابع قانون سال ۵۶ هستند.

در نتیجه:

کلیه املاک تجاری که رابطه استیجاری آنها بین موجر و مستأجرِ اصلی یا واسطه ای و غیر مستقیم ، مربوط به سال ۱۳۷۶ و قبل از آن باشد تابع قانون سال ۱۳۵۶ هستند.

ج): دایره شمول قانون مدنی در روابط استیجاری

قانون مدنی به عنوان قانون مادر ، در سال ۱۳۰۷ به تصویب رسیده است که در رابطه با روابط استیجاری افراد, در فصل چهارم خود در بخش اجاره, احکامی را آورده است. اما زمانی این احکام بر روابط استیجاری حاکم می شوند که ملک مسکونی باشد و مشمول قانون روابط موجر و مستأجر سال ۷۶ هم به دلیل فقدان شرایط مقرر در آن قانون، نباشد . زیرا که قانون سال ۷۶ تابع شرایطی است و املاک اعم از تجاری و مسکونی زمانی مشمول این قانون می شوند که شرایط مزبور را در قرارداد اجاره آورده باشند. لذا اگر آن شرایط وجود نداشته باشد، حسب مورد چنانچه ملک تجاری باشد تابع قانون سال ۱۳۵۶ خواهد بود و در صورتی که ملک مسکونی باشد تابع قانون مدنی خواهد بود .

تفاوت حق سرقفلی و حق کسب و پیشه

 بحث سرقفلی، مختص قانون سال ۱۳۷۶ است، یعنی در قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ چیزی تحت عنوان حق سرقفلی وجود ندارد، آن چیزی که مرتبط با قانون سال ۵۶ است و بعضی افراد به اشتباه از آن به عنوان حق سرقفلی یاد می کنند، حق کسب و پیشه و تجارت می باشد . بنابراین قانون سال ۱۳۵۶ حق کسب و پیشه را برای مستأجر به رسمیت می‌شناسد و حق سرقفلی مربوط به قانون سال ۱۳۷۶ است .

مطابق قانون سال ۵۶ به صرف انعقاد قرارداد اجاره و آغاز تصرف و شروع به کار مستأجر برای وی، حق کسب و پیشه ایجاد می‌شود. یعنی اصل حق کسب وپیشه از ابتدای شروع به کار به وجود می‌آید، منتها میزان آن تابع یک شرایط و عواملی است و متناسب با میزان فعالیت، رقم حق کسب و پیشه هم متفاوت خواهد بود 

فعالیت بیشتر حق کسب و پیشه بیشتر

اما مطابق قانون سال ۷۶ که در آن حق سرقفلی برای مستأجر شناسایی شده است،

اولاً ): ایجاد آن نیاز به یک توافق دارد( برخلاف قانون سال ۵۶ که چه طرفین موافق باشند چه مخالف ، حق کسب و پیشه برای مستأجر بوجود می‌آید)

ثانیاً ): تحت شرایطی مستأجر مستحق دریافت حق سرقفلی خواهد شد.

این شرایط عبارتند از:

  1. مستأجر ملک تجاری در ابتدای تنظیم قرارداد با موجر، مبلغی را به عنوان سرقفلی به وی بپردازد. یعنی یک پولی که آن پول عنوان سرقفلی داشته باشد، باید پرداخت شود.( گاهی اوقات مستأجر مثلاً اجاره یک سال را یکجا پرداخت میکند، در این موارد این پول عنوان سرقفلی ندارد) و در زمان تخلیه، مستأجر حق دریافت پولی که در ابتدای قرارداد پرداخت کرده است را به نرخ روز دارد.
  2. در زمان عقد اجاره، طرفین شرط کنند : تا زمانی که عین مستأجره در تصرف مستأجر است، مالک حق افزایش اجاره بها و تخلیه نداشته باشد.( یعنی موجر در زمان عقد اجاره بگوید : من دنبال تخلیه ملک نخواهم رفت تا زمانی که خودت بخواهی تخلیه کنی و به رقمی که به عنوان اجاره بها در نظر گرفته‌ام هم چیزی اضافه نخواهم کرد). در این مورد در واقع , یک حقی مبتنی بر توافق، برای مستأجر ایجاد شده است که یک حق ویژه و ممتاز محسوب می‌شود . چرا که معمولاً در املاک تجاری چنین امتیازی دیده نمی‌شود. لذا در این مورد مستأجر یک حالت استحکامی پیدا می کند و چنانچه بخواهد تخلیه کند می تواند تقاضای وجهی را در ازای از بین بردن حق ایجاد شده برای خود ، طلب نماید که سرقفلی نام دارد.توجه داشته باشید که در این مورد بر خلاف فرض اول مستأجر وجهی در آغاز قرارداد به موجر پرداخت نکرده است ولی در زمان قرارداد (به هر علتی که ما نمیدانیم چه چیزی میتواند باشد) برای مستأجر یک حق ویژه قائل شده است.
  3. در ادامه در ماده ۸ قانون سال ۱۳۷۶ مقرر شده است: هر گاه ضمن عقد اجاره شرط شود که مالک، عین مستأجره را به غیرِ مستأجر اجاره ندهد و هر ساله آن را با اجاره ی متعارف به مستأجر واگذار نماید . یعنی در این مورد ، مالک می گوید : من اجاره را اضافه می کنم (به طور متعارف) اما هر ساله ملک را به تو اجاره خواهم داد. اینجا هم در واقع یک حق ویژه برای مستأجر ایجاد شده است و با وجود این که مستأجر در ابتدای قرارد اد وجهی بابت سرقفلی پرداخت نکرده است ؛ در زمان تخلیه می تواند از موجر به عنوان سرقفلی مبلغی را مطالبه نماید.

موارد محرومیت مستأجر از دریافت حق سرقفلی یا حق کسب و پیشه

در رابطه با موارد و شرایطی که به آنها پرداخته شد و باعث ایجاد حق سرقفلی طبق قانون سال ۷۶ می شوند، چیزی تحت عنوان محرومیت از سرقفلی وجود ندارد، اگرچه که گاهاً این تصور اشتباه وجود دارد که مواردی مثل : تعدی و تفریط یا انتقال به غیر و تغییر شغل  موجب محرومیت مستأجر از سرقفلی می‌شود. اما در واقع طبق قانون روابط موجر و مستأجر سال ۷۶ مستأجرِ متخلف را ممکن است بتوان تخلیه کرد، اما سرقفلی به وی تعلق خواهد گرفت. مثلاً مستأجری که تعدی و تفریط کرده است را می توان تخلیه کرد. زیرا با تعدی و تفریط قرارداد اجاره فسخ می‌شود ولی سرقفلی در هر حال باید پرداخت شود.

 اما در رابطه با قانون سال ۵۶ موضوع متفاوت است. در حقیقت طبق قانون سال ۵۶ به محض اینکه رابطه استیجاری بین مالک و مستأجر ایجاد شود، حق کسب و پیشه هم برای مستأجر ایجاد می شود و دیگر خبری از سختگیری ها و شرایط موجود در ماده ۲ قانون روابط موجر و مستأجر سال ۷۶ نیست و حتی برعکسِ این قضیه، مقرر شده است:…« هر محلی که برای کسب یا پیشه یا تجارت یا به منظور دیگری اجاره داده شود، در صورتی که تحت تصرف متصرف یا نماینده قانونی او بر حسب تراضی و توافق باشد یا قرارداد تحت عنوان اجاره یا صلح منافع باشد و….» یعنی طبق قانون ۵۶ لازم نیست , اسم قرارداد حتماً اجاره باشد، فقط کافیست منظور طرفین اجاره باشد و جالبتر اینکه نسبت به مورد اجاره، قرارداد رسمی یا عادی و یا حتی شفاهی هم پذیرفته شده است و به محض اینکه مستأجر در ملک شروع به تصرف نماید از همان زمان حق کسب و پیشه، ایجاد میشود و دیگر مالک نمی‌تواند وی را تخلیه کند.

 قانون مدنی مقرر نموده است که به محض انقضاء مدت اجاره مستأجر باید محل اجاره را تخلیه نماید، در قانون روابط موجر و مستأجر سال ۷۶ هم با انقضای مدت، دستور تخلیه صادر می شود ولی طبق قانون سال ۵۶ مدت اصلاً اهمیتی ندارد، یعنی در پایان مدت هم مالک نمیتواند مستأجر را تخلیه کند و قرارداد خود به خود به همان ترتیب سابق، امکان ادامه استیفای منفعت را به مستأجر می دهد. مگر اینکه طرفین بر تخلیه توافق داشته باشند. لذا اگر توافقی وجود نداشته باشد، صرفاً در صورت تخلف مستأجر و پیرو آن تخلف، که فسخ قرارداد را به همراه خواهد داشت ، امکان تخلیه میسر می شود.

همچنین بخوانید: اجاره به شرط تملیک

ماده ۱۴ قانون روابط موجر و مستأجر سال ۵۶ مقرر می دارد

در موارد زیر ,موجر می‌تواند حسب مورد، صدور حکم فسخ اجاره یا تخلیه را از دادگاه درخواست نماید

۱- در موردی که مستأجر بدون داشتن حق انتقال به غیر در اجاره نامه، آن را تحت عناوینی از قبیل: وکالت یا نمایندگی ، به غیر واگذار نماید.( انتقال به غیر)

به طور کلی فرض قانونگذارِ سال ۵۶ این است که مستأجر حق انتقال به غیر ندارد، مگر اینکه این حق به صراحت به وی داده شده باشد. بر خلاف قانون سال ۷۶ که مستأجر حق انتقال به غیر دارد، مگر اینکه این حق از وی سلب شده باشد.

۲- در صورتی که مورد اجاره برای شغل معینی اجاره داده شده باشد و مستأجر بدون رضایت موجر شغل خود را تغییر دهد.( تغییر شغل)

۳- مستأجر اجاره بها را پرداخت نکند.‌ در این مورد یکسری تشریفات باید انجام شود. یعنی مالک ابتدا باید طی یک اظهارنامه از مستأجر بخواهد که اجاره را پرداخت کند و وی با وجود دریافت اظهارنامه باز هم تأخیر کند و سپس مالک برای بار دوم باید اظهارنامه ارسال کند و بازهم مستأجر پرداخت نکند . آن زمان است که مالک میتواند دادخواست تخلیه بدهد. اما در این حالت ، اگر مستأجر اجاره بهای معوقه را پرداخت کند و ۲۰ درصد هم علاوه بر آن به عنوان جریمه بدهد، دیگر امکان تخلیه وجود ندارد . البته مستأجر فقط برای یک بار میتواند از این حق استفاده نماید. یعنی اگر برای یک بار از این حق استفاده کرد و در ادامه ی تصرفات خود، مجدداً اجاره را پرداخت نکرد ، مستأجر با ارسال اظهارنامه اول و دوم میتواند در خواست تخلیه بدهد و این بار دادگاه بدون در نظر گرفتن حق پرداخت جریمه ۲۰ درصد ، حکم تخلیه را صادر می کند.

4- از آنجایی که عین مستأجره در ید مستأجر امانی است، اگر تعدی و تفریط صورت بگیرد( یعنی مستأجر اقداماتی انجام دهد که بر اساس ملک ضرر وارد شود یا اساس ملک به خطر بیفتد مثلاً یک تیغه ی ملک را بردارد و باعث شود که استحکام بنا به خطر بیفتد) در این موارد مستأجر از اذن و اجازه مالک خارج شده است.( تعدی و تفریط)

 ۵- نیاز شخصیِ موجر یا فرزندان وی برای امرار معاش

۶- بازسازی و تخریبِ عین مستأجره، یعنی مالک قصد تخریب و بازسازی را داشته باشد. (در صورتی که از شهرداری بتواند پروانه تخریب اخذ کند و ظرف مدت یک سال نیز شروع به بازسازی نماید).

حال این سؤال مطرح می‌شود که در کدام یک از موارد یاد شده, مستأجر مستحق حق کسب و پیشه می باشد و در کدام موارد مستحق دریافت حق کسب و پیشه به لحاظ تخلفاتی که انجام داده است، نمی باشد؟

یعنی همانطور که گفته شد وفق قانون سال ۵۶ به محض تنظیم قرارداد اجاره ، با هر عنوانی, حتی به صورت شفاهی ، از زمان شروع تصرف ، برای مستأجر عملاً حق کسب و پیشه ایجاد می‌شود و با انقضای مدت اجاره هم ، امکان تخلیه مستأجر وجود ندارد .  حال اگر این تخلفات از ناحیه مستأجر سر بزند و مالک حکم تخلیه بگیرد، آیا موجر در قبال مستأجر ، تعهدی برای پرداخت حق کسب و پیشه دارد یا خیر؟

مطابق قانون سال ۵۶ حق کسب و پیشه ی ایجاد شده، زمانی به مستأجر تعلق می گیرد که وی وفای به عهد کرده باشد و به تعهدات خود عمل کرده باشد. لذا چنانچه تخلفاتی کرده باشد، جریمه خواهد شد و از دریافت حق کسب و پیشه محروم می‌شود. اما باید توجه داشت که در مواردی مثل : نیاز شخصی موجر یا جایی که موجر قصد تخریب و نوسازی بنا را دارد ؛ مستأجر مرتکب تخلفی نشده است تا جریمه و از دریافت حق کسب و پیشه محروم شود . بنابراین باید قائل به تفکیک شد که در مواردی مثل: عدم پرداخت اجاره بها (با انجام تشریفاتی مثل ارسال دو بار اظهارنامه ) یا تعدی و تفریط مستأجر یا تغییر شغل، محرومیت به وجود می آید و یا در موارد انتقال به غیر نیز محرومیت به وجود می‌آید که البته در این مورد گاهی اوقات، محرومیت آن، کامل است و گاهی، فقط از نصفِ حق کسب و پیشه محروم خواهد شد . ولی در مواردی که مستأجر مرتکب تخلف نشود مثل: نیاز شخصی موجر یا تخریب و نوسازی، مستحق دریافت حق کسب و پیشه خواهد بود.

 نکته اول:  حق سرقفلی اگر ایجاد شود دیگر هیچگاه از بین نمی رود ولی حق کسب وپیشه اگر ایجاد شود؛ ممکن است تداوم داشته باشد و یا از بین برود.

 نکته دوم : طبق قانون سال ۵۶ مستأجر حق واگذاری ملک به غیر را ندارد ، مگر اینکه در قرارداد تصریح شده باشد و مهمترین علت آن هم احتمالاً این است که موجر با توجه به شخصیت مستأجر و بررسی سوابق کاری و مالی وی ، و مواردی مثل متعهد بودن، خوش حساب بودن، ملک را به ایشان اجاره داده است . لذا وقتی مستأجر ملک را به دیگری واگذار می‌کند، در حقیقت دارد به حقوق موجر لطمه وارد می‌کند. ای بسا که اگر خود موجر  حضور داشت و مطلع بود، با این واگذاری موافقت نمی‌کرد.

اما در مواردی که موجر ملک را به دو نفر اجاره می دهد، یعنی دو نفر باهم مستأجرِ یک ملک می‌شوند ؛ موجر از جهت شخصیت، هر دو نفر را تأیید کرده است و در صورتی که یکی از مستأجرین سهم خود را به دیگری واگذار کند ، نمی توان آن را از مصادیق انتقال به غیر محسوب کرد تا به استناد آن بتوان حکم تخلیه گرفت.

 از طرف دیگر ، گفته میشود انتقال به غیر، یعنی کلمه« غیر» به فردی خارج از قرارداد اجاره، گفته می شود که نه موجر است و نه مستأجر . اینکه یک مستأجر سهم خود را به مستأجر دیگری در همان قرارداد واگذار کند به اصطلاح حقوقدانان یک انتقال داخلی است و از مصادیق انتقال به غیر تلقی نمی شود .

در پایان به این پرسش می پردازیم که:

بعضاً ملاحظه میشود در قراردادهای اجاره ی مشمول سال ۵۶ ، در ابتدای قرارداد , مبلغی توسط مستأجر به موجر پرداخت شده است.‌ در حالی که پرداخت این مبلغ در ایجاد حق کسب و پیشه هیچ نقشی ندارد و حق کسب و پیشه در قانون ۵۶ به محض شروع تصرف در هر حال ایجاد می شود ، سؤالی که مطرح است ، این است که: ماهیت حقوقی این مبلغ چیست؟

 عده ای معتقدند که پرداخت این مبلغ، مؤثر در میزان حق کسب و پیشه است. یعنی اگر در آغازِ قرارداد، مستأجر وجهی پرداخت کرده باشد، در پایانِ قرارداد مبلغی را که دریافت می کند، مبلغ بیشتری خواهد بود . یعنی چون در آغاز مبلغی پرداخت کرده است، در پایان مبلغ بیشتری از آنچه که اگر پرداخت نمیکرد، به وی تعلق می گیرد.

 تا زمانی که قانون سال ۷۶ به تصویب نرسیده بود، قضات بر اساس همین باور عمل می کردند. اما بعد از تصویب قانون سال ۷۶ که مفهومی به نام سرقفلی در قانون مطرح شد ، تفسیر دیگری به وجود آمد و آن اینکه: چنانچه مستأجر طبق قانون ۵۶ با انجام تخلف از حق کسب و پیشه محروم شود ، چون در آغاز، وجهی را پرداخت کرده است؛ این وجه را به عنوان سرقفلی میتواند مطالبه کند.

 بنابراین چنانچه در آغازِ قراردادِ مشمول سال ۱۳۵۶ ، وجهی توسط مستأجر به موجر پرداخت شده باشد آن وجه را در پایان قرارداد حتماً می تواند دریافت نماید. زیرا که قصد طرفین یک چیز دیگری غیر از بحث اجاره بها یا حق کسب و پیشه بوده است و لذا چه عنوان آن را سرقفلی بدانیم یا عنوانی غیر از آن در نظر بگیریم ، در هرحال در پایان قرارداد، آن مبلغ, قابل وصول خواهد بود.

این مقاله را برای دیگران ارسال کنید

Telegram
WhatsApp

سایر مطالب

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آموزش مسائل حقوقی املاک

به طور مستمر مقالات علمی یا ویدئوهای آموزشی در سایت بارگذاری خواهد شد تا دانش حقوقی و عملی کاربران گرامی افزایش یافته و در موارد مشابه از آنها استفاده کنند.

تهیه گزارش از پرونده جریانی دادگاه

مطالعه و بررسی اوراق پرونده و دلایل و مدارک طرفین در پرونده و ارائه راهکار منطقی و مناسب جهت دفاع در جلسات رسیدگی دادگاه

درخواست تنظیم قرارداد ملکی

با بررسی مسائل حقوقی مرتبط با ملک، قراردادی نگارش می شود که حتی الامقدور مخاطرات جانبی در نظر گرفته شود تا اختلافات احتمالی به حداقل برسد.

ارزیابی اسناد و مدارک

با مراجعه حضوری به مراجع ذیصلاح از جمله اداره ثبت اسناد و املاک و یا شهرداری و یا از طریق سایت و لینک معرفی شده از طریق اداره ثبت اسناد و مطابقت آن ها با اسناد موجود؛ اصالت مدارک ،ارزیابی و مورد بررسی قرار می گیرد.

وکالت در دعاوی ملکی

جهت درخواست وکالت در دعاوی مرتبط با املاک ، ابتدا با شماره تلفن: ۰۹۱۷۳۲۸۲۴۸۸ تماس گرفته یا در واتساپ پیام دهید، تا در سریعترین زمان ممکن، مسئول دفتر با ارسال پیامک، ضمن اعلام آدرس، تاریخ و ساعت مشاوره حضوری را جهت بررسی حضوری موضوع و یا بررسی مدارک به شما اعلام نمایند.

مشاوره تخصصی ملک

مشاوره تخصصی ملک